لک بینی

سلام فدای شما بشم من مامانی

ساعت یه ربع مانده به سه رسیدم خونه و نهار قورمه سبزی درست کردم و چون یکشنبه ها بابایی ساعت شش عصر میاد خونه کمی میوه خوردم و دراز کشیدم و منتظر بابایی.

حوالی ساعت چهار رفتم دستشویی و لک روی لباس زیرم دیدم وای خدای من یعنی چی شده؟ فرزندم دلبندم کوچولوی مامانی طوریش شده؟ گریه امانم رو برید فقط اشک بود که میریختم هر چی زنگ زدم گوشی بابایی آنتن نداد عمه رزیتا رو باخبر کردم اونم اومد بالا و کلی تلاش کرد تا اینکه موفق شد بابایی رو بگیره بابایی گفت زودی حاضر شو تا رسیدم برم دکتر. زنگ زدیم دکتر و به منشی گفتم که از شهرستان میایم و اگه ممکنه دکتر نره اخه ساعت هشت مطبش تعطیل می شد.

بابایی با عجله خودشو رسوندن و نهار و وسایل بابایی رو با عمه رزیتا بردیم پایین و با حاجی خانوم رفتیم تبریز. تو راه فقط گریه میکردم و بابایی هم با اینکه دل تو دلش نبود منو دلداری میدادن. دکتر برام سونوگرافی نوشت و قرص آس آ و شیاف پروژسترون هم نوشت البته گفت سونو رو انجام بدین اگه مشکلی نبود داروهارو بگیرین.

روبه روی مطب دکتر بیمارستان شمسه که رفتم و از سونوگرافی وقت گرفتیم که به علت اورژانسی بودن قبول کردن و اما جواب سونوگرافی:

همکار محترم جناب آقای دکتر امیری

در داخل رحم ساک حاملگی حاوی جنین زنده با ضربانات قلبی مشخص مشاهده میشود. سن سونوگرافیک جنین بر اساس CRL=26 میلیمتر و حدود 9 هفته و 3 روز است. محل تشکیل جفت دیواره خلفی رحم می باشد. مقداری تجمع Mixed پری ساک به حجم حدود 5/2 سی سی در قسمت تحتانی ساک حاملگی مشاهده میشود که میتواند مطرح کننده هماتوم پری ساک باشد.

با احترام دکتر مقینان

عزیزم بابایی کل تبریز رو زیر پا گذاشت تا تونست فقط 5 تا شیاف پروژسترون گیر بیاره. تو راه زنگ زدم به زن آقای شهردار و برای ده روز مرخصی گرفتم آخه از آقای شهردار خجالت کشیدم برای همین زنگ زدم به خانومشون و موضوع رو گفتم و آقای شهرداردکتر نکونام هم موافقت کردن.

دوشنبه، سه شنبه ، چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه مامان حمیده اومد خانه ما و من استراحت کردم.

الهی قربونت بشم که شکر خدا طوریت نشده.

خدایا شکر خدایا شکر خدایا شکر