سرسره، ماهی گهواره، استخر توپ

وسایلت رسید. مامان جون بهم زنگ زدن که از اداره پست اومدن و میگن وسایلتون تو ادراه پسته ولی چون بزرگن خودتون ماشین بیارین ببرین. منم از اداره مرخصی گرفتم و به مامان جونم هم گفتم اومدن اداره پست و وسایل رو تحویل گرفتیم و با آژانس بردیم خونه مامان جون حمیده. خونه مامان جون ابوالفضل کلی با سرسره ات بازی کرد و ظهر هم بابایی اومدن و نهار خوردیم و با ذوق استخرت رو بردن بیرون باد کردن و رفتیم خونمون. عزیزم انشالله روزی برسه خودت با اینا بازی بازی کنی. مبارکت باشه.

بابایی قول دادن پنجاه تا توپ خوشگل برای استخرت بخره و توش رو پر کنه. دست گل بابایی درد نکنه.