روستای اق بلاغ
سلام نفسم
امروز خانواده خاله رقیه و مامان جون حمیده و خاله عاطفه و عمو جمال رفتیم روستای اق بلاغ و عمو جمال یه غاز آورده بودن و اونو کباب کردیم و خوردیم و کلی خوش گذشت یه روستای خوش آب و هوا.
اینم پسر خاله رقیه (ابوالفضل) با تفنگ عمو جمال که شما بهش میگی داداش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی