پریماه برقیپریماه برقی، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

پریماه جان

اولین یلدای دختر طلا

1392/9/30 8:17
نویسنده : حبیبه
52 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر مامان

عمه مرضیه و دختر عمه مینا و پسر عمه محمد و نامزدش سارا خانوم اومدن دیدن شما. دست عمه جون درد نکنه برات پاپوش و پیراهن خوشگل و کلاه بافته و هرکدام رو جداگانه کادو خوشگل کرده و روشون روبان و سنجاق سر زده با یک انگشتر طلا برات کادو آورده آقا محمد و ساراجون هم برات کاپشن شلوار آوردن.

به مناسبت شب چله من و شما و بابایی شام رفتیم پایین . عمه مرضیه شام درست کرده بودن آقای کلانتری شهردار محترم هم امروز یک بسته پشمک بهمراه 50 هزار تومان کادو فرستاده بودن خونمون. ما هم پشمک رو برداشتیم و رفتیم پایین شام و هندوانه شب چله رو خوردیم.

فدای شما بشم که اصلا مارو اذیت نکردی و خوب خوب خوابیدی و مامانی به راحتی شام و میوه اش رو خورد و به شمام شیر دادم.

عزیزم از اداه زنگ زدن که هفته ای دو بار دوساعته برم تو کارها کمک کنم. منم شنبه و چهارشنبه هارو انتخاب کردم که بابایی خونه است و میتونه پیش شما باشه.

عزیزم جا داره از بابایی بخاطر همه زحماتش تشکر کنیم بابایی چه وقتی من شمارو باردار بودم و چه از وقتی شما به دنیا اومدین خیلی هوای من و شمارو داره.

عزیزم بابایی خیلی دوستت داره و هر روز کلی هویج و سیب و پرتقال از بازار میگیره برای اینکه شیرم زیاد بشه برام آبشون رو میگیره و لیوان لیوان میده دستم که بخورم و شیرم زیاد بشه.

بابایی واقعا تو کارهای خونه هم کمک حالمه از من باسلیقه تره و همه چی رو خیلی خوب مرتب و منظم میکنه دست گلش درد نکنه و انشالله سایه اش همیشه بالا سر ما باشه برای سلامتی باباجون "اللهم صل علی محمد وآل محمد"

عزیزدلمین خیلی دوستتون دارم هر دوتاتون رو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)