پریماه برقیپریماه برقی، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

پریماه جان

ولادت حضرت فاطمه (س) و روز مادر مبارک باشه

"روز مادر مبارک" عزیزم امروز روز مادر بود بابایی بهم از طرف شما و خودش کادو پول دادن. که دست گل هر دوتاتون درد نکنه. از طرف اداره هم بهم پول دادن. ممنونم امیدهای زندگی من، عاشق هر دوتاتون هستم و دوستتون دارم. ...
11 ارديبهشت 1392

عروسی خاله سمیه

  سلام امیدم امروز جهیزیه خاله سمیه رو بردن و همه ما هم رفتیم تا خانه خاله سمیه رو بچینیم. همه داشتن کمک میکردن ولی بخاطر شما نفسم منو نذاشتن کار کنم من و شما رو مبل نشسته بودیم و داشتیم تماشا میکردیم. بابایی هم هی زنگ می زد یا اس ام اس میداد مواظب نی نی گلمون باش کار نکنی ها! خاله سمیه جون خونه ات و جهیزیه ات مبارکت باشه. این روزها درگیر عروسی خاله سمیه هستیم امروز حنابندان خاله جونه. فردا عروس بران و پس فردا پایتختی. انشالله قسمت همه دختران دم بخت بشه و همه عروسا و از جمله خاله سمیه هم خوشبخت بشن. راستی امروز باخبر شدیم که زندایی زیبا بچه دومشو بارداره و زایمانش با من یکی میشه. مبارکت...
6 ارديبهشت 1392

اولین دیدار دلبندم

سلام عمرم چهارشبنه بود و وقت سونویی که دکتر کیقبادی برامون نوشته بود. مامانی سه تا راه افتادیم به طرف تبریز و بابایی سونوگرافی خاتم رو انتخاب کرد و نوبت گرفتیم و یک ساعت بعد نوبتمون شد و رفتیم تا برای اولین بار شما عزیز دلمون رو ببینیم. دکتر دستگاه رو گذاشت رو شکمم و حرکت داد و کلی دنبال شما گشت و بلاخره ساک شما رو به من و بابایی نشون داد و اشک شوق تو چشمهای من و بابایی حلقه زد. تو دلم برای همه منتظران دعا کردم تا این لحظه با شکوه رو قسمت همه بکنه.   همکار گرامی خانم دکتر کیقبادی رحم حالت رتروفلکسیون خفیف داشته، یک ساک حاملگی در موقعیت مناسب و به قطر متوسط 12 میلیمتر دیده میشود. داخل ساک تصویر YOLK SAC SAC  قابل رویت...
4 ارديبهشت 1392

23 فروردین 92

عزیزدلم خبر آومدنت رو به خانواده من دیروز دادیم و امروز عمه رزیتا و حاجی خانوم رو نهار دعوت کردیم و بابایی وجود ناز شما رو به اونها هم خبر دادن.
27 فروردين 1392

آزمایش HCG

سلام  جیگر طلا عزیزم روزهای تعطیل بابایی شنبه و چهارشنبه هاست و روزهای تعطیل مامانی جمعه ها. امروز چهارشنبه و روز تعطیل بابایی بود منم از اداره مرخصی گرفتم بریم برای آزمایش. صبح ساعت هشت رفتیم تبریز آجان برقی چندتا کار سپرده بود بابا مهدی براش انجام بده واسه همین بابایی منو رسوندن بیمارستان الزهرا و  و برام ویزیت گرفت و رفتن دنبال کارهای آجان. یه نیم ساعتی طول کشید تا نوبتم بشه بعد رفتیم داخل دکتر آخرین روز پریودم رو پرسید و اینکه چند وقت از پریودم گذشته و با اینکه به دکتر گفتم تست بی بی دوخطه شد قبول نکرد و برام آزمایش نوشت. آزمایش بارداری رو بیمارستان بهبود در باغشمال انجام دادم و ازم خون گرفتن و گفتن دو ساعت دیگه حاضر میشه...
26 فروردين 1392

22 فروردین 92

سلام مامانی از امروز تو نی نی سایت عضو کلوپ مادران آذری شدم تا با همه مامانهایی که مثل من به تازگی یه نی نی ناز تو وجودشون لانه کرده بود باهم باشیم و حالات روزانه و شبانه خود رو با آزمایش و سونوگرافی و درد دلهامون رو به اشتراک بگذاریم کلی مامان آذر داریم عزیزم که همشون مثل من چشم به راه فرزندان عزیزمون هستیم. عزیزم امضاء نی نی سایت این بود: عصاره عشق من و مهدی جان امروز 4 هفته و یک روزه. عزیز دل مامانی از امروز تا دنیا بیایی تصمیم دارم دعا و ذکر ها و آیات زیرو بخونم: هر روز سه تا آیت الکرسی به نیت سلامتی آقا امام زمان (ع) تا خدا به احترام آقا کمک کنه شما صحیح و سالم تو دلم رشد کنید و سالم و صالح به دنیا بیاید. هر روز 50 تا ...
22 فروردين 1392

19 فروردین 92

روز موعد فرا رسید روزی که حس مادرانه من بر شک بابایی غلبه کرد و این با پریود نشدنم ثابت شد. بابایی و من هر روز عصر یه دور با ماشین میزنیم امروز هم که بیرون بودیم به بابای گفتم برام تست بی بی بخره دست گلش درد نکنه چهار تا خریده بود بخاطر اینکه زودی تست کنم هی به بابایی میگفتم بریم خونه بریم خونه. تا رسیدیم خونه زودی یکی رو تست زدم بله درسته خط تی به زودی قرمز شد ای جان الهی دورت بگردم  عزیز دلم. بابا مهدی رو صدا زدم و با دیدن تست بی بی دو خطه شک شوق در چشماهای بابایی حلقه زد. چه لحظه با شکوهی فدای تو بشم من مامانی. نمیدونی من و بابایی رو چقد خوشحال کردی ما هرگز و هرگز این لحظه و این روز عزیز رو فراموش نمیکنیم. ...
19 فروردين 1392