مسافرت به نیر
سلام عزیزم خوشگل مامان چطوره؟ پریماه جونم دو سه روز بود با بابایی هماهنگ کرده بودیم بریم خونه دوستم شیرین. خاله شیرین همکلاسی و هم اتاقی دوران دانشگاهیم هستن و خونشون تو نیر از شهرهای اردبیله. خلاصله سه شنبه ساعت پنج عصر حرکت کردیم و شما کل مسیر و تو بلغم خواب بودین تا اینکه ساعت هفت و نیم رسیدیم. شیرین جون برامون شام قیمه درست کرده بودن و مام براشون یه پتو و فطیر برده بودیم. پدر و مادر شیرین هم اومدن برای خوش آمدگویی. بعدش شب موقع خواب شما می می میخواستی و تا صبح سه بار بیدار شدین و گریه و بی تابی. (کاش زودتر این هوای می می از سرتون بیفته عزیزم). صبح هم بعد از صبحانه همگی رفتیم شهرستان نمین تا بابایی یه سری ابزار بخرن و حوالی ظهر ب...
نویسنده :
حبیبه
8:19